بنیاد کاولی (Kaveli Foundation): ستارهای که پس از مرگ دوباره نورافشانی کرد. این ستاره در کهکشانی به فاصله ۵۰۰ میلیون سال نوری دیده شد که بعد از مرگ با انفجار دوباره، به شکل یک ابرنواختر ظهور کرد!
ابرنواختر مرحله مرگ ستارهای غول پیکراست که قبل از محو شدن درخششی به اندازه کل کهکشان دارد. درسال 2014 یک ابرنواختر خیره کننده در نزدیکی لبه یک کهکشان منفجر و از نظر محو شد. ستاره خاموش شده بطور غیر قابل توضیحی دوباره شروع به درخشش کرد و بعد از مدتی کم نور شد. این ستاره بعد از آن چهار بار دیگر نیز شروع به درخشش کرده است. عجیبتر اینجاست که ۶۰ سال پیش در سال ۱۹۵۴ درست در همان نقطه از آسمان یک ابرنواختر منفجر شده است.
نامهای انتخابی برای این ستاره، زامبی، ققنوس و گربه (استعاره از گربه شرودینگر) است. اخترفیزیکدانان معتقدند ظهور ستاره زامبی یک پدیده نادر است و در ستارگانی اتفاق می افتد که ۵۰ تا ۱۰۰ برابر جرم خورشید ما را دارند.
اما چطور میشود ستارهای که مرده است دوباره بمیرد؟
آریا آرکاوی می گوید: چیز عجیب و غریب دیگر این است که وقتی طیف یا اثر انگشت این ابرنواختر را ثبت کردیم نتایج بسیار معمولی بود و این ابرنواختر با وجود رفتارعجیب وغریب از ابرنواخترهای معمولی با مقادیر زیادی هیدروژن است.
لارس بیلدستون می گوید : ابرنواخترهای معمولی از فروپاشی ستارهای عظیم بوجود میآیند و بعد از حدود ۱۰۰ روز، درخشش آنها رو به افول میگذارد. زیرا انفجار مقادیر زیادی از انرژی ستاره را تخلیه میکند و نور و دمای ستاره در طول زمان کاهش مییابد.
اما برای این ابرنواختر این اتفاق نیفتاد و مواد ستاره دوباره انرژی گرفتند. این اتفاق میتواند به چیزی به نام "بی ثباتی جفتی" مرتبط باشد. به این صورت که ستارههای بسیار داغ که جرمی ۱۰۰ برابر جرم خورشید دارند شروع به ساختن جفت الکترون-پوزیترون میکنند. الکترونها با بار منفی در اطراف هسته میچرخند در حالیکه پوزیترونها همپوشانی مثبت دارند و زمانی ایجاد میشوند که هسته درمعرض نابودی رادیواکتیو باشد. زمانی که ستاره به مرحلهای میرسد که تابش بتواند این جفتها را ایجاد کند فشار گرانشی ستاره کاهش مییابد و واکنش گرما هستهای منجر به انفجار ستاره میشود. در این فرایند وقتی ستاره فرو میریزد قسمت زیادی از جرمش را ازدست میدهد ولی هنوز زنده است. یک انقباض دیگر و یک انفجار دوباره برایش اتفاق می افتد. این یک فرضیه خوب است که میتوان به آن بیشتر فکر کرد.
"آرکاوی" در این باره که آیا این ستاره الگویی از ستارههای اولیه میتواند باشد می گوید : این ابرنواختر در کهکشانی کوچک اتفاق افتاده و از کهکشانهایی که ما ستارهشناسان به نام "فلزات" می شناسیم و دارای ترکیبات سنگینتر از هلیم هستند بسیار ضعیف تر و کوچکتر نیز هستند.
همین فقر فلز در کهکشان به تشکیل ستارههای خیلی پر جرم کمک میکند. از طرفی این ابرنواختر در لبه کهکشان اتفاق افتاده است جایی که انتظار داریم کمترین میزان فلز را داشته باشد این نواحی ممکن است بسیار شبیه به کل جهان در زمانهای اولیه و بلافاصله پس از انفجار بزرگ باشد زمانی که ستارههای عظیم باید تشکیل میشدند.
امیلی لویسک در این باره می گوید : درک چگونگی رفتار ستاره از تولد تا مرگ نیاز به توضیح تکامل شیمیایی جهان دارد. همان ایده "کارل ساگان" که می گوید : همه چیز ازستاره ها ساخته شده است"
پس برای این که بفهمیم اولین مواد ساخته شده از کجا آمدهاند باید از اولین ستارهها شروع کنیم ولی آنها خیلی دورتر از مشاهده مستقیم ما هستند در عوض مجبوریم به ستاره هایی که نزدیکتر هستند و رفتاری مشابه ستارههای اولیه دارند توجه کنیم. این ابرنواختر غیر معمول ممکن است به ما بگویید که چگونه ستارههای اولیه بسیار پرجرم مردهاند و این ابرنواختر اولین و بهترین و دورترین مثالی است که ما داریم.