1. رصد : مشاهده آسمان بوسیله چشم و یا با ابزار مختلف مانند تلسکوپ و یا دوربین دوچشمی را رصد گویند. پایه و اساس آغاز ستاره شناسی رصد کردن است. در پایان هر رصد تهیه گزارشی از آن و شرح رصدی که انجام شده سندی بر تلاش شما است.
2. صورتفلکی : در آسمان به منظور رصد بهتر و یافتن ستارگان، آنها را بوسیله خطوطی به یکدیگر متصل می کردند. در قدیم برای جمع هر چند ستاره نامی انتخاب می کردند که به آن صورتفلکی می گفتند. مانند : عقرب، مار، هرکول. نام صورتهای فلکی برگرفته از افسانه ها و اسطوره های قدیمی یونانی می باشد.
3. قدر : قدر ظاهری : قدر هر ستاره نمادی برای تعیین روشنایی ستاره می باشد. این طبقه بندی را منجم یونانی به نام ابرخس طبقه بندی نمود. او برای خود تعداد 20 ستاره پرنور آسمان را قدر بندی کرد و بقیه را به ترتیب تا قدر 6 ادامه داد. این نوع قدربندی ظاهری است و ممکن است یک ستاره بسیار پورنور باشد اما بدلیل فاصله اش از زمین کم نور بنظر بیاید. نوع دیگری از قدر بندی اعشاری است که در قرن نوزدهم ابداع شد. در این نوع قدر بندی قدر 2.5 حد وسط دو قدر 2 و 3 قرار گرفت. بطور مثال وقتی می گوییم قدر ستاره جدی ( ستاره قطبی ) 2.1 است یعنی قدر آن 0.1 از قدر 2 کمتر است. میان قدر ظاهری و روشنایی ظاهری رابطه ساده ای برقرار است. این قانون بر اساس یک تصاعد هندسی است، بطور مثال تصاعد هندسی نظیر 1.2.4.8.16.000 افزایش می یابد. از این قانون، که بطور تجربی تعیین شده استفاده های زیادی میشود. به این معنی که ستاره قدر دوم 2.512 بار روشنتر از ستاره قدر سوم است. تعیین قدر ظاهری : تعیین قدر ظاهری بسیار ساده است و تجربه مهمترین راه برای رسیدن به این روش است. در بهترین شرایط یک انسان می تواند قدر ستارگان را با دقت 0.1 تعیین کند. این روش را منجم آلمانی فریدرش آرگه لاندار و همکارانش در تهیه یک فهرست بدست آوردند. برای تعیین قدر یک ستاره می بایست قدر ظاهری آن را با ستارگان اطرافش مقایسه کرد.
4. ستاره قطبی : در آسمان شب بنظر میرسد که تمامی ستارگان حول یک محور درحال گردش هستند. دلیل این امر این است که محور زمین به سمت این قسمت از آسمان است. در مرکز این محور ( البته 1 درجه ای آن ) ستاره ای از قدر 2+ قرار دارد که ستاره آلفای دب اکبر نیز می باشد. این ستاره را ستاره قطبی گویند.
5. مقابله : عبارت است از حالتی که دو جسم سماوی در مقابل یکدیگر قرار گیرند، به عبارت دیگر زاویه بین دو جسم 180 درجه باشد. بطور مثال : ماه در حالت "کامل" به وضعیت مقابله است.
6. مقارنه : حالتی است که در آن دو جسم آسمانی در کنار یکدیگر قرارگیرند و فاصله زاویه آنها کمتر از 6 درجه باشد. بطور مثال : ماه در حالت " نو " در حالت مقارنه است.
7. زاویه کشیدگی : زاویه ای که زمین در رأس آن و خورشید و سیاره مورد نظر دو ظلع آن را می سازند. زاویه کشیدگی جدایی زاویه ای بین خورشید و سیاره است که به آن زاویه دوری سیاره نیز می گویند. در حالت مقارنه زاویه کشیدگی به کمترین مقدار خود و در حالت مقابله به بیشترین مقدار یعنی 180 درجه می رسد. سیارات داخلی ( زهره و عطارد ) هیچ گاه به 180 درجه نمی رسند. بطوری که بیشترین کشیدگی عطارد 28 درجه و زهره 47 درجه می باشد. وقتی سیاره مورد نظر در شرق خورشید باشد به بیشترین کشیدگی شرقی و در غرب به بیشترین کشیدگی غربی خواهد رسید.
8. گذر : عبور هر جسم سماوی از روبروی جسم دیگر را گذر گویند. مانند گذر قمرهالی مشتری و یا گذر سیاره زهره از روبروی خورشید که آخرین آن در سال 1383 بود.
9. بارش شهابی : اگر در شبی صاف به آسمان بنگرید خواهید دید که خطوط نورانی در آسمان پدید می آیند، به این خطوط شهاب گویند. اما اگر دقت کنید برخی از این شهابها از نقطه ای خاص منتشر می شوند. به این نقطه کانونی بارش شهابی گویند. بارشهای شهابی از برخورد بازمانده شهابها به جو زمین بوجود می آید. نام هر بارش با نام صورت فلکی که کانونی در آن قرار دارد یکسان، مانند : بارش اسدی، ربعی و ....
10. خورشید گرفتگی : یکی از زیباترین رویدادهای ستاره شناسی می باشد و هر ساله در نقاط مختلف زمین روی می دهد. در این حالت قسمتهایی از زمین به زیر سایه ماه می رود ( حداکثر قطر 400 کیلومتر ) و در این مناطق خورشید برای لحظاتی تاریک می شود. اما این تاریکی مطلق نیست و افق برای ناظری که در زیر سایه است، دارای نوری مانند نور قبل از طلوع خورشید را دارد.
11. ماه گرفتگی : زمین دارای سایه ای می باشد که هر از گاهی ماه به درون آن می رود. در این حالت رنگ ماه بصورت قهوه ای پررنگ و یا قرمز در می آید. رنگ ماه در زمان گرفت به جو زمین و فعالیت آتشفشانی بستگی دارد.
12. اختفا : پنهان شدن جسم سماوی مانند ستاره، سیاره و ... در پشت جسم دیگر را اختفا گویند. مانند اختفای ستاره گان با ماه که هر ماهه شاهد رویدادن آن هستیم. ثبت زمان شروع و پایان اختفا، قدر ماه، فاز ماه و ... از جمله مقدارهای گزارش نویسی است.
13. تربیع : گاهی اوقات ماه بصورت نیمه در آسمان قرار دارد و در این حالت 50 درصد آن نورانی و 50 درصد دیگر تاریک است. در این زماه فاصله زاویه ای ماه از خورشید 90 درجه می باشد. ماه دارای دو تربیع است : تربیع اول ، تربیع دوم. تربیع اول در آسمان شامگاهی و تربیع دوم در آسمان صبحگاهی روی می دهد.
14. اعتدال بهاری : نقطه ای در آسمان و روی نوار دایره البروج است که خورشید در روز 1 فروردین هر سال به آن می رسد. این نقطه در میل 0 درجه و بعد 0 ساعت قرار دارد. در روز اعتدال بهاری طول روز و شب یکی است.
15. انقلاب تابستانی : روز 1 تیرماه هر ساله شاهد هستیم که طول روز بیشتر از شب است و طولانی ترین روز سال را خواهیم گذراند. این نقطه در صورت فلکی دوپیکر قرار دارد و میل آن 23 درجه و 30 دقیقه و بعد آن 6 ساعت می باشد.
16. اعتدال پاییزه : در این روز مانند اول فروردین ماه طول روز و شب یکی است. نقطه این اعتدال در صورتفلکی خوشه می باشد و زمان آن روز اول مهر است.
17. انقلاب زمستانی : روز اول دی ماه شاهد طولانی ترین شب سال هستیم که شب یلدا نیز نام دارد. در این روز خورشید در صورت فلکی قوس است. شب یلدا زیباترین شب برای هر ستاره شناس است.
18. سال نجومی : فاصله زمانی ( 364.62 روز خورشیدی متوسط ) بین دو عبور متوالی خورشید از مقابل یک ستاره ثابت است.
19. سمت الرأس ( سر سو ) : نقطه ای در آسمان ظاهری است که ارتفاع آن 90 درجه از افق ناظر است و در بالای سرما قرار دارد.
20. افق : مکانی در زاویه 0 درجه که خط فاصله بین آسمان و زمین است.
21. گره مداری ماه : نقطه مشترک ما بین صفحه دایره البروج و صفحه مداری ماه است. اگر ماه در حرکت خود به سوی بالای دایره البروج حرکت کند به آن گره صعودی و در غیر این صورت گره نزولی گویند.
22. ماه نجومی : فاصله زمانی بین عبور ماه از مقابل یک ستاره ثابت در آسمان را ماه نجومی گویند که برابر 27.32 روز است.
23. ماه هلالی : فاصله مدت زمان میان دو ماه نو را ماه قمری گویند که برابر 29.53 روز است.
24. نور منطقه البروج : نور قابل مشاهده خورشید که بوسیله غبارهای میان سیاره ای پراکنده می شود و در افق و روی مدار دایره البروج دیده می شود.
25. میل و بعد : به منظور تعیین مکان مشخصی برای اجرام آسمانی، کره آسمان را به قسمتهایی تقسیم بندی کرده اند. این تقسیم بندی به دو صورت عرضی و طولی است. دایره های عرضی در آسمان به 24 قسمت ( هر قسمت 15 درجه برابر با 360 درجه ) تقسیم شده است که به آن بعد می گویند و هر قسمت آن یک ساعت و هر ساعت به 60 دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه تقسیم بندی شده است. دایره های طولی در روی کره آسمان را میل گیوند که از نقطه صفر ( واقع در میان دو نیمکره ) آغاز و در شمال به میل 90+ و در جنوب به میل 90- میرسد.
26. سمت : یکی دیگر از معیارهای تقسیم بندی آسمان سمت و ارتقاع است. سمت به 360 درجه تقسیم میشود که از شمال به سوی راست آغاز و دوباره در شمال پایان می یابد، بصورت آسانتر خط دید افق را سمت گویند.
27. ارتفاع : آسمان از افق تا بالای سر ( سمت الرأس ) به 90 قسمت تقسیم می شود که هر قسمت را 1 درجه گویند.
28. اختلاف منظر : جابجا شدن ظاهری یک جسم نسبت به زمینه است، که رابطه مستقیم با دید ما دارد.
29. اوج مداری : دورترین نقطه مداری یک سیاره یا دنباله دار و یا سیرک از خورشید است.
30. اوج زمینی : دورترین نقطه مداری زمین از خورشید است.
31. حضیض مداری : نزدیکترین فلصه یک جسم سماوی از جسم دیگر است.
32. حرکت رجعی : این حرکت درباره سیارات خارجی ( مریخ و مشتری و ... ) روی میدهد. سیاره در طی مسیر خود در آسمان از غرب به شرق به ناگاه حرکت آن برعکس میشود و به عقب برمیگردد. در این زمان سیاره از زمین عقب افتاده است.
33. دایره البرج : مسیر حرکت خورشید در میان ستارگان است. تعریف دیگری نیز برای آن آمده، که دایره عظیمه ای بر کره آسمان که از تقاطع آن با صفحه مداری زمین حاصل میشود.
34. دوره ساروسی : مدت زمان 18.3 سال بین دو کسوف یا خسوف متوالی است که در یک دنباله قرار دارند.
35. سال نوری : مصافتی که نور با سرعت 300 هزار کیلومتر بر ثانیه در طی یک سال در کیهان میپیماید.
36. لیبراسیون یا رخگرد : همیشه ما یک روی ماه را میبینیم زیرا مدت زمین گردش ماه به دور خود به مدت زمین گردش آن بدور زمین برابر است. اما گاهی اوقات ماه بیشتر از 50 درصد و 68 درصد از سطح خود را نشان میدهد. در این حالت رخگرد روی داده است.
37. تلسکوپ : وسیله ای برای مشادهده آسمان است که قدرت جمع آوری نور را افزایش میدهد.
38. تلسکوپ رادیویی : مکانهایی در آسمان هستند که از خود امواجی در طول موجهای نامرئی گسیل میکنند. این امواج بوسیله رادیوتلسکوپها جمع آوری می شود. سپس این داده ها بصورت تصویر در می آیند. البته تمامی اجرام آسمانی از خود امواج رادیویی گسیل می کنند.
39. واحد نجومی : فاصله 150.000.000 کیلومتر در آسمان را یک واحد نجومی گویند که برابر با فاصله متوسط زمین تا خورشید است.
40. ابرنواختر : ستاره ای که به پایان عمر خود رسیده است و جرم آن بیش از 8 برابر خورشید است. این ستاره به ناگاه با انفجاری قوی لایه های بیرونی خود را از دست میدهد و قدر آن گاهی اوقات از قدر کهکشان خود بیشتر میشود.
41. اخترنما ( اختروش ) : اجرام شبه ستاره ای هستند که بسیار درخشان میباشند. اختروشها دارای انرژی بسیار زیادی هستند و امواج رادیویی قوی از خود منتشر می کنند.
42. پارسک : واحدی برای سنجش فواصل ستارگان است. هر پارسک برابر 3.1 سال نوری است.
43. تپ اختر : ستاره ای نوترونی است که علائم رادیویی از خود گسیل میکند. نخستین تپ اختر در سال 1967 کشف شد که هر 3.5 ثانیه یک بار به دور خود میچرخد.
44. ستاره دوتایی : ستارگان دوتایی بر دو نوع ستاره های دوتایی ظاهری و واقعی هستند. دوتایی ظاهری به ستارگانی گویند که در فاصله های مختلفی از ما قرار دارند اما به دلیلی زاویه دید ما بصورت دوتایی دیده میشوند. دوتایی های واقعی، ستارگانی هستند که حول مرکز واحدی به دور یکدیگر در حال گردش هستند.
45. منطقه لاگرانژی : در مجموعه زمین و خورشید 5 منطقه وجود دارد که اگز جسمی در آن نقاط قرار دهیم، برآیند نیروهای وارد بر جسم صفر می شود و اگر چه آن جسم در حال گردش یه خورشید است اما همیشه موقعیتی ثابت دارد، به این نقطه لاگرانژی گویند. مانند سفینه سوهو که در منطقه اول لاگرانژی است و فاصله آن از زمین 1.5 میلیون کیلومتر است.
46. آنالمان: ثبت محل خورشید در آسمان در یک ساع خاص در هر روز در طول یک سال، شکلی بصورت 8 پدید می آورد که به ان آنالما گویند.
47. عدسی گرانشی : در این پدیده میدان گرانشی جسمی پرجرم ( مانند خوشه های کهکشانی ) همچون عدسی غولپیکری عمل می کندد و نور اجسام دوردست را که در پشت آنها قرار دارند خمیده می کنند و چندین تصویر از آنها بدست می آید.
2. صورتفلکی : در آسمان به منظور رصد بهتر و یافتن ستارگان، آنها را بوسیله خطوطی به یکدیگر متصل می کردند. در قدیم برای جمع هر چند ستاره نامی انتخاب می کردند که به آن صورتفلکی می گفتند. مانند : عقرب، مار، هرکول. نام صورتهای فلکی برگرفته از افسانه ها و اسطوره های قدیمی یونانی می باشد.
3. قدر : قدر ظاهری : قدر هر ستاره نمادی برای تعیین روشنایی ستاره می باشد. این طبقه بندی را منجم یونانی به نام ابرخس طبقه بندی نمود. او برای خود تعداد 20 ستاره پرنور آسمان را قدر بندی کرد و بقیه را به ترتیب تا قدر 6 ادامه داد. این نوع قدربندی ظاهری است و ممکن است یک ستاره بسیار پورنور باشد اما بدلیل فاصله اش از زمین کم نور بنظر بیاید. نوع دیگری از قدر بندی اعشاری است که در قرن نوزدهم ابداع شد. در این نوع قدر بندی قدر 2.5 حد وسط دو قدر 2 و 3 قرار گرفت. بطور مثال وقتی می گوییم قدر ستاره جدی ( ستاره قطبی ) 2.1 است یعنی قدر آن 0.1 از قدر 2 کمتر است. میان قدر ظاهری و روشنایی ظاهری رابطه ساده ای برقرار است. این قانون بر اساس یک تصاعد هندسی است، بطور مثال تصاعد هندسی نظیر 1.2.4.8.16.000 افزایش می یابد. از این قانون، که بطور تجربی تعیین شده استفاده های زیادی میشود. به این معنی که ستاره قدر دوم 2.512 بار روشنتر از ستاره قدر سوم است. تعیین قدر ظاهری : تعیین قدر ظاهری بسیار ساده است و تجربه مهمترین راه برای رسیدن به این روش است. در بهترین شرایط یک انسان می تواند قدر ستارگان را با دقت 0.1 تعیین کند. این روش را منجم آلمانی فریدرش آرگه لاندار و همکارانش در تهیه یک فهرست بدست آوردند. برای تعیین قدر یک ستاره می بایست قدر ظاهری آن را با ستارگان اطرافش مقایسه کرد.
4. ستاره قطبی : در آسمان شب بنظر میرسد که تمامی ستارگان حول یک محور درحال گردش هستند. دلیل این امر این است که محور زمین به سمت این قسمت از آسمان است. در مرکز این محور ( البته 1 درجه ای آن ) ستاره ای از قدر 2+ قرار دارد که ستاره آلفای دب اکبر نیز می باشد. این ستاره را ستاره قطبی گویند.
5. مقابله : عبارت است از حالتی که دو جسم سماوی در مقابل یکدیگر قرار گیرند، به عبارت دیگر زاویه بین دو جسم 180 درجه باشد. بطور مثال : ماه در حالت "کامل" به وضعیت مقابله است.
6. مقارنه : حالتی است که در آن دو جسم آسمانی در کنار یکدیگر قرارگیرند و فاصله زاویه آنها کمتر از 6 درجه باشد. بطور مثال : ماه در حالت " نو " در حالت مقارنه است.
7. زاویه کشیدگی : زاویه ای که زمین در رأس آن و خورشید و سیاره مورد نظر دو ظلع آن را می سازند. زاویه کشیدگی جدایی زاویه ای بین خورشید و سیاره است که به آن زاویه دوری سیاره نیز می گویند. در حالت مقارنه زاویه کشیدگی به کمترین مقدار خود و در حالت مقابله به بیشترین مقدار یعنی 180 درجه می رسد. سیارات داخلی ( زهره و عطارد ) هیچ گاه به 180 درجه نمی رسند. بطوری که بیشترین کشیدگی عطارد 28 درجه و زهره 47 درجه می باشد. وقتی سیاره مورد نظر در شرق خورشید باشد به بیشترین کشیدگی شرقی و در غرب به بیشترین کشیدگی غربی خواهد رسید.
8. گذر : عبور هر جسم سماوی از روبروی جسم دیگر را گذر گویند. مانند گذر قمرهالی مشتری و یا گذر سیاره زهره از روبروی خورشید که آخرین آن در سال 1383 بود.
9. بارش شهابی : اگر در شبی صاف به آسمان بنگرید خواهید دید که خطوط نورانی در آسمان پدید می آیند، به این خطوط شهاب گویند. اما اگر دقت کنید برخی از این شهابها از نقطه ای خاص منتشر می شوند. به این نقطه کانونی بارش شهابی گویند. بارشهای شهابی از برخورد بازمانده شهابها به جو زمین بوجود می آید. نام هر بارش با نام صورت فلکی که کانونی در آن قرار دارد یکسان، مانند : بارش اسدی، ربعی و ....
10. خورشید گرفتگی : یکی از زیباترین رویدادهای ستاره شناسی می باشد و هر ساله در نقاط مختلف زمین روی می دهد. در این حالت قسمتهایی از زمین به زیر سایه ماه می رود ( حداکثر قطر 400 کیلومتر ) و در این مناطق خورشید برای لحظاتی تاریک می شود. اما این تاریکی مطلق نیست و افق برای ناظری که در زیر سایه است، دارای نوری مانند نور قبل از طلوع خورشید را دارد.
11. ماه گرفتگی : زمین دارای سایه ای می باشد که هر از گاهی ماه به درون آن می رود. در این حالت رنگ ماه بصورت قهوه ای پررنگ و یا قرمز در می آید. رنگ ماه در زمان گرفت به جو زمین و فعالیت آتشفشانی بستگی دارد.
12. اختفا : پنهان شدن جسم سماوی مانند ستاره، سیاره و ... در پشت جسم دیگر را اختفا گویند. مانند اختفای ستاره گان با ماه که هر ماهه شاهد رویدادن آن هستیم. ثبت زمان شروع و پایان اختفا، قدر ماه، فاز ماه و ... از جمله مقدارهای گزارش نویسی است.
13. تربیع : گاهی اوقات ماه بصورت نیمه در آسمان قرار دارد و در این حالت 50 درصد آن نورانی و 50 درصد دیگر تاریک است. در این زماه فاصله زاویه ای ماه از خورشید 90 درجه می باشد. ماه دارای دو تربیع است : تربیع اول ، تربیع دوم. تربیع اول در آسمان شامگاهی و تربیع دوم در آسمان صبحگاهی روی می دهد.
14. اعتدال بهاری : نقطه ای در آسمان و روی نوار دایره البروج است که خورشید در روز 1 فروردین هر سال به آن می رسد. این نقطه در میل 0 درجه و بعد 0 ساعت قرار دارد. در روز اعتدال بهاری طول روز و شب یکی است.
15. انقلاب تابستانی : روز 1 تیرماه هر ساله شاهد هستیم که طول روز بیشتر از شب است و طولانی ترین روز سال را خواهیم گذراند. این نقطه در صورت فلکی دوپیکر قرار دارد و میل آن 23 درجه و 30 دقیقه و بعد آن 6 ساعت می باشد.
16. اعتدال پاییزه : در این روز مانند اول فروردین ماه طول روز و شب یکی است. نقطه این اعتدال در صورتفلکی خوشه می باشد و زمان آن روز اول مهر است.
17. انقلاب زمستانی : روز اول دی ماه شاهد طولانی ترین شب سال هستیم که شب یلدا نیز نام دارد. در این روز خورشید در صورت فلکی قوس است. شب یلدا زیباترین شب برای هر ستاره شناس است.
18. سال نجومی : فاصله زمانی ( 364.62 روز خورشیدی متوسط ) بین دو عبور متوالی خورشید از مقابل یک ستاره ثابت است.
19. سمت الرأس ( سر سو ) : نقطه ای در آسمان ظاهری است که ارتفاع آن 90 درجه از افق ناظر است و در بالای سرما قرار دارد.
20. افق : مکانی در زاویه 0 درجه که خط فاصله بین آسمان و زمین است.
21. گره مداری ماه : نقطه مشترک ما بین صفحه دایره البروج و صفحه مداری ماه است. اگر ماه در حرکت خود به سوی بالای دایره البروج حرکت کند به آن گره صعودی و در غیر این صورت گره نزولی گویند.
22. ماه نجومی : فاصله زمانی بین عبور ماه از مقابل یک ستاره ثابت در آسمان را ماه نجومی گویند که برابر 27.32 روز است.
23. ماه هلالی : فاصله مدت زمان میان دو ماه نو را ماه قمری گویند که برابر 29.53 روز است.
24. نور منطقه البروج : نور قابل مشاهده خورشید که بوسیله غبارهای میان سیاره ای پراکنده می شود و در افق و روی مدار دایره البروج دیده می شود.
25. میل و بعد : به منظور تعیین مکان مشخصی برای اجرام آسمانی، کره آسمان را به قسمتهایی تقسیم بندی کرده اند. این تقسیم بندی به دو صورت عرضی و طولی است. دایره های عرضی در آسمان به 24 قسمت ( هر قسمت 15 درجه برابر با 360 درجه ) تقسیم شده است که به آن بعد می گویند و هر قسمت آن یک ساعت و هر ساعت به 60 دقیقه و هر دقیقه به 60 ثانیه تقسیم بندی شده است. دایره های طولی در روی کره آسمان را میل گیوند که از نقطه صفر ( واقع در میان دو نیمکره ) آغاز و در شمال به میل 90+ و در جنوب به میل 90- میرسد.
26. سمت : یکی دیگر از معیارهای تقسیم بندی آسمان سمت و ارتقاع است. سمت به 360 درجه تقسیم میشود که از شمال به سوی راست آغاز و دوباره در شمال پایان می یابد، بصورت آسانتر خط دید افق را سمت گویند.
27. ارتفاع : آسمان از افق تا بالای سر ( سمت الرأس ) به 90 قسمت تقسیم می شود که هر قسمت را 1 درجه گویند.
28. اختلاف منظر : جابجا شدن ظاهری یک جسم نسبت به زمینه است، که رابطه مستقیم با دید ما دارد.
29. اوج مداری : دورترین نقطه مداری یک سیاره یا دنباله دار و یا سیرک از خورشید است.
30. اوج زمینی : دورترین نقطه مداری زمین از خورشید است.
31. حضیض مداری : نزدیکترین فلصه یک جسم سماوی از جسم دیگر است.
32. حرکت رجعی : این حرکت درباره سیارات خارجی ( مریخ و مشتری و ... ) روی میدهد. سیاره در طی مسیر خود در آسمان از غرب به شرق به ناگاه حرکت آن برعکس میشود و به عقب برمیگردد. در این زمان سیاره از زمین عقب افتاده است.
33. دایره البرج : مسیر حرکت خورشید در میان ستارگان است. تعریف دیگری نیز برای آن آمده، که دایره عظیمه ای بر کره آسمان که از تقاطع آن با صفحه مداری زمین حاصل میشود.
34. دوره ساروسی : مدت زمان 18.3 سال بین دو کسوف یا خسوف متوالی است که در یک دنباله قرار دارند.
35. سال نوری : مصافتی که نور با سرعت 300 هزار کیلومتر بر ثانیه در طی یک سال در کیهان میپیماید.
36. لیبراسیون یا رخگرد : همیشه ما یک روی ماه را میبینیم زیرا مدت زمین گردش ماه به دور خود به مدت زمین گردش آن بدور زمین برابر است. اما گاهی اوقات ماه بیشتر از 50 درصد و 68 درصد از سطح خود را نشان میدهد. در این حالت رخگرد روی داده است.
37. تلسکوپ : وسیله ای برای مشادهده آسمان است که قدرت جمع آوری نور را افزایش میدهد.
38. تلسکوپ رادیویی : مکانهایی در آسمان هستند که از خود امواجی در طول موجهای نامرئی گسیل میکنند. این امواج بوسیله رادیوتلسکوپها جمع آوری می شود. سپس این داده ها بصورت تصویر در می آیند. البته تمامی اجرام آسمانی از خود امواج رادیویی گسیل می کنند.
39. واحد نجومی : فاصله 150.000.000 کیلومتر در آسمان را یک واحد نجومی گویند که برابر با فاصله متوسط زمین تا خورشید است.
40. ابرنواختر : ستاره ای که به پایان عمر خود رسیده است و جرم آن بیش از 8 برابر خورشید است. این ستاره به ناگاه با انفجاری قوی لایه های بیرونی خود را از دست میدهد و قدر آن گاهی اوقات از قدر کهکشان خود بیشتر میشود.
41. اخترنما ( اختروش ) : اجرام شبه ستاره ای هستند که بسیار درخشان میباشند. اختروشها دارای انرژی بسیار زیادی هستند و امواج رادیویی قوی از خود منتشر می کنند.
42. پارسک : واحدی برای سنجش فواصل ستارگان است. هر پارسک برابر 3.1 سال نوری است.
43. تپ اختر : ستاره ای نوترونی است که علائم رادیویی از خود گسیل میکند. نخستین تپ اختر در سال 1967 کشف شد که هر 3.5 ثانیه یک بار به دور خود میچرخد.
44. ستاره دوتایی : ستارگان دوتایی بر دو نوع ستاره های دوتایی ظاهری و واقعی هستند. دوتایی ظاهری به ستارگانی گویند که در فاصله های مختلفی از ما قرار دارند اما به دلیلی زاویه دید ما بصورت دوتایی دیده میشوند. دوتایی های واقعی، ستارگانی هستند که حول مرکز واحدی به دور یکدیگر در حال گردش هستند.
45. منطقه لاگرانژی : در مجموعه زمین و خورشید 5 منطقه وجود دارد که اگز جسمی در آن نقاط قرار دهیم، برآیند نیروهای وارد بر جسم صفر می شود و اگر چه آن جسم در حال گردش یه خورشید است اما همیشه موقعیتی ثابت دارد، به این نقطه لاگرانژی گویند. مانند سفینه سوهو که در منطقه اول لاگرانژی است و فاصله آن از زمین 1.5 میلیون کیلومتر است.
46. آنالمان: ثبت محل خورشید در آسمان در یک ساع خاص در هر روز در طول یک سال، شکلی بصورت 8 پدید می آورد که به ان آنالما گویند.
47. عدسی گرانشی : در این پدیده میدان گرانشی جسمی پرجرم ( مانند خوشه های کهکشانی ) همچون عدسی غولپیکری عمل می کندد و نور اجسام دوردست را که در پشت آنها قرار دارند خمیده می کنند و چندین تصویر از آنها بدست می آید.