پنج شنبه 23 شهریور 1385 ، دبیرستان امیر كبیر روستای چنبره در 5 كیلومتری سردشت دزفول میزبان آخرین گشت رصدی تابستانی انجمن ستاره شناسی اهواز بود .
ساعت 14 روز پنج شنبه 23 شهریور ، 17 نفر از اعضای انجمن در محل انجمن گردهم آمدند تا بار دیگر به همراه هم به تماشای زیبایی های آسمان شب بپردازند . این بار هم به علت گرمی بیش از حد هوا ، مینی بوسی كولردار وظیفه ی انتقال اعضا را تا محل رصدگاه سردشت بر عهده داشت . سرانجام پس از بارگیری ابزار رصدی ، خرید یخ و سوار شدن بچه ها ساعت 14:30 به طرف روستای چنبره حركت كردیم . جاده ی خسته كننده ی اهواز به دزفول ، عدم حضور بعضی از بچه ها و همچنین نزدیك شدن به زمان بازگشایی مدارس كه طبعا تا حدودی از فعالیت اعضا می كاست همگی مزید بر علت شده بود تا برخلاف دفعات گذشته این بار كم تر شاهد گفت و گو های جذاب ، شوخی و … در میان اعضا باشیم اما مشخص بود كه همگی مصمم بودند به نحو احسن از آن شب استفاده كنند . این را می شد از روی تعداد كتاب ها و نقشه هایی كه هر فرد به همراه داشت فهمید . حدود ساعت 17 بود كه به دزفول رسیدیم . دو توقف كوتاه در این شهر یكی در یك بنزین خانه و دیگری در ابتدای جاده ی سردشت به دزفول برای ملحق شدن خانم دریاكش به گروه تا حدودی از خستگی بچه ها كاست . با خارج شدن از دزفول و حركت به سمت سردشت شور و شعفی دو چندان در میان اعضا ظاهر شد . چون نه دیگر خبری از جاده ی خسته كننده بود و نه گرمی بیش از حد هوا در ضمن از همه مهم تر اینكه لحظه به لحظه به شروع رصد نزدیك تر می شدیم .
ساعت 18 بود كه بالاخره به روستای چنبره و دبیرستان امیر كبیر رسیدیم . طبق عادت معمول ما پسرها ابزار رصدی را به پشت بام بردیم چرا كه مثل همیشه قرار بود رصد بر پشت بام این دبیرستان صورت گیرد . ابزار رصدی ، این بار عبارت بودند از : تلسكوپ 8 اینچی دابسونی خانم جودكی ، تلسكوپ 5 اینچی( تال 120 ) آقای محمدی ، دوربین دوچشمی70 X 15 خانم فتاحی ویك دوربین تك چشمی 50 X 20 .
بر خلاف دفعات گذشته پس از جابجایی ابزار رصدی و نصب آن ها بر روی پشت بام ، هنوز خورشید غروب نكرده بود به همین دلیل آقای جعفری زاده ، سرپرست گروه ، تصمیم گرفت از زمان باقیمانده استفاده كند و به دسته بندی بچه ها و تقسیم كار میان آن ها بپردازد . با پایان صحبت های آقای جعفری زاده خورشید نیز تقریبا غروب كرده بود و می شد مشتری را كه در افق جنوب غربی قرار داشت به راحتی دید . پس اولین هدف تلسكوپ ها سیاره ی مشتری بود . سیاره ای كه در تلسكوپ 8 اینچی زیباییش دو برابر می شد و قمرهای آن به راحتی قابل تشخیص بود . پس از رصد مشتری ، آسمان رنگ دیگری به خود گرفته بود . قرار شد من به همراه محمد رضا ، مرتضی و مجید با تلسكوپ تال 120 كار كنیم . در شمال آسمان كم كم ستارهای صورت فلكی دب اكبر ( خرس بزرگ ) در پایین افق فرو می رفتند بنابراین تصمیم گرفتیم كار خود را از این صورت فلكی آغاز كنیم . M40 و M51 دو جرمی بود كه در صورت فلكی دب اكبر مشاهده كردیم پس از آن نوبت رسید به صورت فلكی عقرب كه در افق جنوب غربی در حال ناپدید شدن بود . M6 ، M7 M4 و M80هم اجرامی بود كه از این صورت فلكی مشاهده كردیم . پس از عقرب ، صورت فلكی قوس پذیرای ما بود . در واقع اوج كار ما هم مربوط می شد به همین صورت فلكی . برای رصد اجرام این صورت فلكی به طور كامل با یكدیگر هماهنگ شده بودیم . یك نفر كار نقشه خوانی را بر عهده داشت ، یك نفر هم نوع جرم ( خوشه كروی ، خوشه باز ، سحابی و … ) را به گروه اعلام می كرد ، فرد دیگری از درون finder تلسكوپ محل تقریبی جرم را پیدا می كرد و فرد آخر در صورت مشاهده ی جرم از درون چشمی ، به سایر بچه ها اطلاع می داد تا آن ها نیز به تماشای آن بپردازند . اجرام مشاهده شده در صورت فلكی قوس عبارت بودند از : M16 ، M17 ، M24 ، M25 ، M23 ، M21 ، M20 ، M8 ، M22 ، M28 ، M69 ، M70 و M54
با پایان یافتن مشاهده ی اجرام صورت فلكی قوس ، آقای جعفری زاده اعلام كرد كه قصد دارد صورت های فلكی را به بچه ها بیاموزد اما گروه چهارنفره ی ما كه حالا با اضافه شدن مهدی طهماسبی پنج نفره شده بود همچنان به كار خود ادامه داد ! این بار نوبت آندرومدا بود كه میزبان ما شود با اجرام M31 ، M32 ، M76 و M110 كه البته به سادگی هرچه تمام تر و البته با تلاش این گروه پنج نفره تمامی آن ها رصد شدند . مقصد بعدی ذات الكرسی بود با جرمی به نام M103 و بعد از آن نوبت به برساوش و M34 رسید كه توسط ما شكار شوند . اندكی از نیمه شب گذشته بود كه ماه نیز از افق شمال شرقی طلوع كرد و به سایر اجرام آسمان پیوست . مشاهده ی طلوع ماه حتی بدون دوربین دوچشمی یا تلسكوپ بسیار زیباست . هنگام مشاهده ی طلوع آن هم خوشحال بودم و هم ناراحت . خوشحال از این جهت كه بزرگترین چلچراغ آسمان مجددا به جای خود بازگشته بود و ناراحت از اینكه نور بیش از حد آن مانع از رصد اجرام صورت های فلكی جوزا ( دو پیكر ) و ثور كه به تازگی از افق سربرآورده بودند می شد . به هر حال ما همچنان به كار خود ادامه می دادیم . این بار و پس از مشاهده ی H&X به سراغ صورت فلكی جاثی ( هركول ) رفتیم و به مشاهده ی خوشه ی كروی M13 و همچنین M92 پرداختیم . پس از آن نوبت به صورت فلكی شلیاق ( چنگ رومی ) رسید و اجرام M56 و M57 و بعد از آن M15 در صورت فلكی فرس اعظم ( اسب بالدار ) . سپس به سراغ خوشه چوب لباسی و همچنین سحابی دمبل رفتیم . اكنون دیگر جبار شكارچی آسمان به طور كامل در آسمان ظاهر شده بود كه ما هم فرصت را از دست نداده و M42 ، M43 وM78 را نیز رصد كردیم . M79 در صورت فلكی خرگوش و M41 و NGC2362 دیگر اجرام رصد شده بودند . حدود ساعت 3:30 بامداد بود كه دوباره صورت فلكی دب اكبر البته به صورت ناقص به جای خود بازگشت . M81 ، M82 ، M97 و M108 كه در بالای دب اكبر قرار داشتند آخرین اجرامی بودند كه در آن شب پر ستاره رصد كردیم . پس از آن تصمیم گرفتیم كه اندكی استراحت كنیم و به مشاهده ی صورت های فلكی بپردازیم . به راستی كه هرگوشه ی آسمان شب همچون پرده ی نقالان ، راوی افسانه و حكایتی جذاب بود . از طرفی قیفاووس ( كیكاووس ) و ذات الكرسی پادشاه و ملكه ی حبشه مشاهده می شدند كه در حال تقدیم كردن دختر خود آندرومدا به هیولای دریا ( قیطس ) بودند و از طرفی دیگر برساووش پسر زئوس كه قصد داشت قیطس را شكست دهد و آندرومدا را از چنگال آن جدا سازد . در گوشه ی دیگری از آسمان هفت ستاره ی خوشه پروین ( M45 ) از دست جبار شكارچی به ثور پناه برده بودند و جبار به همراه كلب اكبر و كلب اصغر ( سگ های خود ) به دنبال آن ها بود . در نقطه ای دیگر از آسمان دجاجه ( قو ) قرار داشت كه زئوس خود را به شكل آن درآورده بود تا بتواند همسر تینداروس ، شاه اسپارتا را اغوا كند . اما در سمت دیگر اورفئوس موسیقی دان اساطیری یونان سعی داشت با شلیاق ( چنگ ) خود كه از لاك سنگ پشت ساخته شده بود هادس ، خدای جهان زیرین ، را فریب دهد تا بتواند همسر مرده ی خود را نجات دهد . افسانه ی بعدی مربوط می شد به هركول كه توانسته بود حوا ( مار افسای ) را شكست دهد و بر روی او زانو بزند . اما در افق جنوب ، حوت در حال شنا كردن در اقیانوس بی كران آسمان بود و ستاره ی فم الحوت به تنهایی وظیفه روشن كردن جنوب آسمان را برعهده داشت . پس از مشاهده ی صورت های فلكی به رصد سیاره زحل ، ارباب حلقه ها ، پرداختیم كه از درون تلسكوپ حلقه های زیبایش به راحتی قابل مشاهده بود . كم كم اولین پرتوهای خورشید در آسمان مشخص می شد . و این نوید را به ما می داد كه تا دقایقی دیگر شاهد سیاره ی زهره خواهیم بود . طولی نكشید كه سیاره ی زهره نیز طلوع كرد . با طلوع زهره آسمان نیز تقریبا روشن شده بود و ما كم كم به جمع آوری تلسكوپ ها و وسایل پرداختیم . مشخص بود كه هیچ كس دوست نداشت آن شب زیبا به پایان برسد ولی به هر حال هر آغازی پایانی دارد . ساعت 6:30 بود كه سردشت را به مقصد اهواز ترك كردیم . برخلاف دفعات گذشته این بار در طول مسیر به خواب رفتم شاید می خواستم كه خاطرات شب گذشته را این بار در خواب مشاهده كنم ! وقتی كه چشم باز كردم حدود ساعت 10:10 صبح بود و ما به اهواز و محل انجمن رسیده بودیم . دائم با خود فكر می كردم كه كم تر از یك روز پیش چقدر دوست داشتم هر چه زودتر آن جا را ترك كنم و اكنون ترك كردن آن جا برایم بسیار سخت بود .
افراد شركت كننده در این رصد :
آخسرو جعفری زاده، محمدرضا محمدی ، سید مرتضی جزایری ، محمد گنج ، مجید حاجی پور ، مهدی طهماسبی و بابك طهماسبی، زهرا جولا ، ساناز فتاحی ، فاطمه دریاكش ، فروغ دزفولی ، مهیار جودكی ، آتنا بیژن زاده ، زهرا خادمی ، زهره عجم ، شیوا ساسان ، مرضیه مرعشی
ساعت 18 بود كه بالاخره به روستای چنبره و دبیرستان امیر كبیر رسیدیم . طبق عادت معمول ما پسرها ابزار رصدی را به پشت بام بردیم چرا كه مثل همیشه قرار بود رصد بر پشت بام این دبیرستان صورت گیرد . ابزار رصدی ، این بار عبارت بودند از : تلسكوپ 8 اینچی دابسونی خانم جودكی ، تلسكوپ 5 اینچی( تال 120 ) آقای محمدی ، دوربین دوچشمی70 X 15 خانم فتاحی ویك دوربین تك چشمی 50 X 20 .
بر خلاف دفعات گذشته پس از جابجایی ابزار رصدی و نصب آن ها بر روی پشت بام ، هنوز خورشید غروب نكرده بود به همین دلیل آقای جعفری زاده ، سرپرست گروه ، تصمیم گرفت از زمان باقیمانده استفاده كند و به دسته بندی بچه ها و تقسیم كار میان آن ها بپردازد . با پایان صحبت های آقای جعفری زاده خورشید نیز تقریبا غروب كرده بود و می شد مشتری را كه در افق جنوب غربی قرار داشت به راحتی دید . پس اولین هدف تلسكوپ ها سیاره ی مشتری بود . سیاره ای كه در تلسكوپ 8 اینچی زیباییش دو برابر می شد و قمرهای آن به راحتی قابل تشخیص بود . پس از رصد مشتری ، آسمان رنگ دیگری به خود گرفته بود . قرار شد من به همراه محمد رضا ، مرتضی و مجید با تلسكوپ تال 120 كار كنیم . در شمال آسمان كم كم ستارهای صورت فلكی دب اكبر ( خرس بزرگ ) در پایین افق فرو می رفتند بنابراین تصمیم گرفتیم كار خود را از این صورت فلكی آغاز كنیم . M40 و M51 دو جرمی بود كه در صورت فلكی دب اكبر مشاهده كردیم پس از آن نوبت رسید به صورت فلكی عقرب كه در افق جنوب غربی در حال ناپدید شدن بود . M6 ، M7 M4 و M80هم اجرامی بود كه از این صورت فلكی مشاهده كردیم . پس از عقرب ، صورت فلكی قوس پذیرای ما بود . در واقع اوج كار ما هم مربوط می شد به همین صورت فلكی . برای رصد اجرام این صورت فلكی به طور كامل با یكدیگر هماهنگ شده بودیم . یك نفر كار نقشه خوانی را بر عهده داشت ، یك نفر هم نوع جرم ( خوشه كروی ، خوشه باز ، سحابی و … ) را به گروه اعلام می كرد ، فرد دیگری از درون finder تلسكوپ محل تقریبی جرم را پیدا می كرد و فرد آخر در صورت مشاهده ی جرم از درون چشمی ، به سایر بچه ها اطلاع می داد تا آن ها نیز به تماشای آن بپردازند . اجرام مشاهده شده در صورت فلكی قوس عبارت بودند از : M16 ، M17 ، M24 ، M25 ، M23 ، M21 ، M20 ، M8 ، M22 ، M28 ، M69 ، M70 و M54
با پایان یافتن مشاهده ی اجرام صورت فلكی قوس ، آقای جعفری زاده اعلام كرد كه قصد دارد صورت های فلكی را به بچه ها بیاموزد اما گروه چهارنفره ی ما كه حالا با اضافه شدن مهدی طهماسبی پنج نفره شده بود همچنان به كار خود ادامه داد ! این بار نوبت آندرومدا بود كه میزبان ما شود با اجرام M31 ، M32 ، M76 و M110 كه البته به سادگی هرچه تمام تر و البته با تلاش این گروه پنج نفره تمامی آن ها رصد شدند . مقصد بعدی ذات الكرسی بود با جرمی به نام M103 و بعد از آن نوبت به برساوش و M34 رسید كه توسط ما شكار شوند . اندكی از نیمه شب گذشته بود كه ماه نیز از افق شمال شرقی طلوع كرد و به سایر اجرام آسمان پیوست . مشاهده ی طلوع ماه حتی بدون دوربین دوچشمی یا تلسكوپ بسیار زیباست . هنگام مشاهده ی طلوع آن هم خوشحال بودم و هم ناراحت . خوشحال از این جهت كه بزرگترین چلچراغ آسمان مجددا به جای خود بازگشته بود و ناراحت از اینكه نور بیش از حد آن مانع از رصد اجرام صورت های فلكی جوزا ( دو پیكر ) و ثور كه به تازگی از افق سربرآورده بودند می شد . به هر حال ما همچنان به كار خود ادامه می دادیم . این بار و پس از مشاهده ی H&X به سراغ صورت فلكی جاثی ( هركول ) رفتیم و به مشاهده ی خوشه ی كروی M13 و همچنین M92 پرداختیم . پس از آن نوبت به صورت فلكی شلیاق ( چنگ رومی ) رسید و اجرام M56 و M57 و بعد از آن M15 در صورت فلكی فرس اعظم ( اسب بالدار ) . سپس به سراغ خوشه چوب لباسی و همچنین سحابی دمبل رفتیم . اكنون دیگر جبار شكارچی آسمان به طور كامل در آسمان ظاهر شده بود كه ما هم فرصت را از دست نداده و M42 ، M43 وM78 را نیز رصد كردیم . M79 در صورت فلكی خرگوش و M41 و NGC2362 دیگر اجرام رصد شده بودند . حدود ساعت 3:30 بامداد بود كه دوباره صورت فلكی دب اكبر البته به صورت ناقص به جای خود بازگشت . M81 ، M82 ، M97 و M108 كه در بالای دب اكبر قرار داشتند آخرین اجرامی بودند كه در آن شب پر ستاره رصد كردیم . پس از آن تصمیم گرفتیم كه اندكی استراحت كنیم و به مشاهده ی صورت های فلكی بپردازیم . به راستی كه هرگوشه ی آسمان شب همچون پرده ی نقالان ، راوی افسانه و حكایتی جذاب بود . از طرفی قیفاووس ( كیكاووس ) و ذات الكرسی پادشاه و ملكه ی حبشه مشاهده می شدند كه در حال تقدیم كردن دختر خود آندرومدا به هیولای دریا ( قیطس ) بودند و از طرفی دیگر برساووش پسر زئوس كه قصد داشت قیطس را شكست دهد و آندرومدا را از چنگال آن جدا سازد . در گوشه ی دیگری از آسمان هفت ستاره ی خوشه پروین ( M45 ) از دست جبار شكارچی به ثور پناه برده بودند و جبار به همراه كلب اكبر و كلب اصغر ( سگ های خود ) به دنبال آن ها بود . در نقطه ای دیگر از آسمان دجاجه ( قو ) قرار داشت كه زئوس خود را به شكل آن درآورده بود تا بتواند همسر تینداروس ، شاه اسپارتا را اغوا كند . اما در سمت دیگر اورفئوس موسیقی دان اساطیری یونان سعی داشت با شلیاق ( چنگ ) خود كه از لاك سنگ پشت ساخته شده بود هادس ، خدای جهان زیرین ، را فریب دهد تا بتواند همسر مرده ی خود را نجات دهد . افسانه ی بعدی مربوط می شد به هركول كه توانسته بود حوا ( مار افسای ) را شكست دهد و بر روی او زانو بزند . اما در افق جنوب ، حوت در حال شنا كردن در اقیانوس بی كران آسمان بود و ستاره ی فم الحوت به تنهایی وظیفه روشن كردن جنوب آسمان را برعهده داشت . پس از مشاهده ی صورت های فلكی به رصد سیاره زحل ، ارباب حلقه ها ، پرداختیم كه از درون تلسكوپ حلقه های زیبایش به راحتی قابل مشاهده بود . كم كم اولین پرتوهای خورشید در آسمان مشخص می شد . و این نوید را به ما می داد كه تا دقایقی دیگر شاهد سیاره ی زهره خواهیم بود . طولی نكشید كه سیاره ی زهره نیز طلوع كرد . با طلوع زهره آسمان نیز تقریبا روشن شده بود و ما كم كم به جمع آوری تلسكوپ ها و وسایل پرداختیم . مشخص بود كه هیچ كس دوست نداشت آن شب زیبا به پایان برسد ولی به هر حال هر آغازی پایانی دارد . ساعت 6:30 بود كه سردشت را به مقصد اهواز ترك كردیم . برخلاف دفعات گذشته این بار در طول مسیر به خواب رفتم شاید می خواستم كه خاطرات شب گذشته را این بار در خواب مشاهده كنم ! وقتی كه چشم باز كردم حدود ساعت 10:10 صبح بود و ما به اهواز و محل انجمن رسیده بودیم . دائم با خود فكر می كردم كه كم تر از یك روز پیش چقدر دوست داشتم هر چه زودتر آن جا را ترك كنم و اكنون ترك كردن آن جا برایم بسیار سخت بود .
افراد شركت كننده در این رصد :
آخسرو جعفری زاده، محمدرضا محمدی ، سید مرتضی جزایری ، محمد گنج ، مجید حاجی پور ، مهدی طهماسبی و بابك طهماسبی، زهرا جولا ، ساناز فتاحی ، فاطمه دریاكش ، فروغ دزفولی ، مهیار جودكی ، آتنا بیژن زاده ، زهرا خادمی ، زهره عجم ، شیوا ساسان ، مرضیه مرعشی